حرفي مثل شعر
حرف دل را بايد گفت
قالبي، مثل شعر يا آواز...
خريداري ميخواهد
بنشيند بر دل صافي پر راز...
شعر،
حاصلِ كج خُلقي خود با دل نيست!
شعر، محصولي سبز
ز زمين بكر دل، به آب و باد گيتا ست...
شايد حرف هاي انبوه
از دل چاه برون می تابد
يا زمين بكر وجودي بينا
ناخوانده و ناشنيده، سالها ميماند!
صافي ميخواهد!...
مثل چشمه، مثل حوض
مثل دل كودكان لب چشمه و حوض
مثل تشنگي ده غرّه كلاغ، بر سر حوض...

نظرات شما عزیزان:
|